جنبش مردم ایران علیه فساد

۱ دیدگاه

  1. با درود فراوان خدمت استاد بزرگوار مهندس بهرام مشیری گرامی، استاد عزیز این پابرهنه های آدمکش و غارتگر را هم میتوان بیرون کرد منتها با توجه به دودلی و نرس و شکی که بین عامه مردم نسبت به اینکه بیرون آمدن از خانه را انتخاب کنند که در اینصورت شروع این حرکت بستگی به تصمیم تک تک مردم دارد ولی وقتی به کار بزرگی که میخواهند به سرانجام برسانند ایمان و باور داشته باشند با بیرون آمدنشان و حرکت در طول یک مسیر مشخص در ابتدا مثل رودی خروشان بهم بپیوندند و دستانشان را در دستان یکدیگر بسان زنجیری ناگسستنی حلقه کنند و ایمان داشته باشند که در مسیر حرکتشان از هر خانه و ساختمان و مغازه ای هموطنانشان با دیدن هموطنانشان که مانند حلقه های زنجیر بهم قفل شده اند و دیگر هیچ تهدید و شلیک گلوله ای آنها را از متفرق نمیکند یعنی مجروح و یا کشته میشوند ولی به سرعت نفرات پشت سر و یا نیروهای مردمی تازه نفس جای آنها را پر میکنند به آنها میپیوندند و با اینکار شهر را به حالت اعطیل درمی آورند به طوریکه در این وضعیت این سیل خروشان و عصبانی و ناراضی و به خشم آمده مردم است که برای نیروهای انتظامی و نظامی فرصت پیوستن و یا کشته شدن را به عنوان یک خائن به مردم و میهن رو تعیین میکنه و در اصل با اینکار برای حاکم شرع و همدستانش حکومت نظامی اعلام میکنه و عکس این انتخاب هم متأسفانه وجود داره که باعث شده بسیاری از جوانان و دانشجویانی که در سال 1376 اون حرکت اعتراضی بزرگ رو برای بار اول شروع کردندبه طوریکه وسعتش به شهرهای بزرک دیگر کشور هم کشیده شد و یا اون مردمی که اکثراً از طبقه متوسط و تحصیلکرده جامعه بودند در سال 1388 به خیابانها ریختند و به معنای واقعی ترس و وحشت رو میتوانستی در چهره تک تک بسیجیها و نیروهای اطلاعاتی و سپاهی ببینی و به خصوص اون حرکت میلیونی که در تهران به راه افتاد و بهترین فرصت برای زدن تیر خلاص و به زیر کشیدن این آخوندهای آدمکش و نیروهای خونخوارشون بود متأسفانه و بدبختانه به خاطر نبود یک رهبر کاریزما و یا یک لیدر کاریزما و قوی که اون جمعیت رو برای چند شب در خیابان نگه داره به صورتیکه با یک سازماندهی خیلی ساده میتوانستیم عده بسیار بسیار بیشتری را همراه کنیم ولی افسوس که مردمان جنوب شهر تهران و به خصوص جوانانشان که از قدیم از درگیری هیچ ترسی به دل راه نمیدادند و به قولی هیچ حرف زوری را قبول نمیکردند در خانه هایشان ماندند و این موضوع در تمامی شهرهای بزرگ کاملاً واضح و روشن بود که حکومت بیوجود و ترسو و خائن به ملت با دیدن اون جمعیت و به خیال اینکه حتماً این ضعیت ادامه دار باشه همه مردم کشور مانند مردم تهران خیابانهای اصلی شهرهایشان را به تصرف خود در میاورند و اون زمان بیم و ترس پیوستن ارتشیان و حتی فرماندهانشان به صفوف مردم و مجهز کردن مردم با اسلحه هایی که در پادگانهای ارتش است و در نهایت دیدن این منظره توسط بدنه سپاه و تزلزل در میان آنها و شروع تمرد از طرف آنها یک پروژه ضربتی رو به سرعت برق و باد انجام داد و اون تقسیم مقدار بسیار زیادی پول نقد برای جوانان به قول قدیمیها گردن کلفت و لاتهای جنوب شهر بود که میبایست میامدند و با خانواده هایشان در کنار هموطنانشان قرار میگرفتند ولی اونها در بدترین زمان ممکن پول رو از دست جلادان حکومت قبئل کردن و از طرف سپاه به خانواده هایشان هم دستور اکید داده شد تا زمانی که این اعتراضات مهار نشه در منازلشان باید بمانند وگرنه ممکنه هر بلایی سر خودشان و یا بچه شان بیاید و این بود اون دو دستگی که از یک طرف جوانان موتوسوار لباس شخصی که هیچ شباهنی به نه بسیجی ها داشتند و نه نیروهای اطلاعاتی و سپاهی و کسانی نبودند جز لاتهای گردن کلفتهای جنوب شهر که حکومت با پول زیاد خریده بودشون تا به جون هموطنان بی دفاع و دسن خالی بندازه، موتورسوارانی که کجهز به انواع قمه و چاقو و شمشیر که تا وحشتی رو بین مردم بریگناه ایجاد کردند. استاد مشیری حالا همان جوانان که خود بزرگ شدند و صاحب شغل و خانواده و یا فرزند شدند از زور گرسنگی و بیکاری و گرانی و نبود امکانات به خیابانها میایند ولی بازم متءسفم که باید بگویم که حالا برعکس شده است این طبقه متوسط هستش که اگر یه مقدار هم دستشان به دهانشان میرسه و به کل و کاملاً معنی و مفهوم زندگی کردن و تصور داشتن و ساختن یک زندگی ایده آل رو دارند به فقط زنده ماندن و نفس کشیدن ترجیح میدهند چرا؟ به نظر من غیر از اون ترس و وحشتی که اراذل و اوباش حکومتی در سطح تمام شهرها به راه میاندازند خاطره و اون ذهنیتشون نسبت به اون کار بیر رحمانه و دور از انسانیت هموطنانشون که در آن زمان در بهترین موقعیت تاریخی به جای ملحق شدن و پیوستن به همراه خانواده هایشان به جمعیت خروشان میلیونی که همه جای شهر تهران البته از خیابان آزادی به طرف شمال شهر دیده میشد و فقط و فقط خیابانهای منتهی به جنوب شهر خلوت بود میتوانستند به خاطر حتی اون شخصیت خاص و شجاع و نترس خودشون لیدری و رهبری جمعیت رو هم به عهده بگیرند ولی رفتند و برعکس در مقابل هموطنشون ایستادند رو نمیتوانند همچنان فراموش کنند و یا اینکه نمیتوانند اون اطمینان رو نسبت به وقایعی که مثل اون سال در اون لحظات داشت به بهترین شکل پیش میرفت رو در وجود خودشون هنوز تا این لحظه پیدا کنند. ولی استاد مشیری منکه در اکثر این اتفاقات و وقایع و اعتراضات خیابانی حضور داشتم به شجاعت و غیرت و ایمان و در نهایت باور این مردم اعتقاد راسخ دارم و این موضوع مثل روز برای من روشنه که ایرانیان در لحظه ای کاملاً باورنکردنی حتی برای خودشان و در غافلگیری کامل به پیروزی نهایی میرسند و این رژیم منحوس رو به زیر میکشند و اون زمان است که باید این آخوندهای آدمکش دزد مال مردم خور به حال خود و خانوا ده هایشان چه در ایران و چه در خارج از ایران خون گریه کنند به خصوص خامنه ای باید بداند که به حتی یک لحظه هم فکر ترک کشور رو نمیتونه بکنه چون این مردم نمیگذارند که یک قدم از کاخی که پول بیت المال برای خودش درست کرده فاصله بگیره و بداند که انگشت کوچیکه محمدرضا شاه پهلوی هم نمیشه که حداقل با تشریفات ویژه کشور رو ترک کرد. ولی حتم دارم که ارتشیان غیرتمند ایران زمین که مطمئنم به همان اندازه یک کارمند دولت و یک کاسب و مغازه اری که در گرفتاری و تنگنای مالی هستش او هم گرفتار هستش و از این وضعیت به سطوح آمده اند در زمان و مکان لازم و ضروری خودشان را به صفوف مردم میرسانند.

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

twelve − 4 =